نحوه استقرار جمعیت و فعالیت در فضا که در ادبیات توسعه با عنوان آمایش سرزمین از آن یاد میشود، عامل اصلی توازن و توسعه در مقیاس ملی و منطقهای است. این مقاله با هدف ارزیابی سیاست شهرهای کوچک در توسعه منطقهای، جایگاه شهرهای کوچک غرب کلانمنطقه زاگرس را در توزیع جمعیت و تولید اشتغال مطالعه کرده است. روش مقاله، توصیفی- تحلیلی مبتنی بر دادههای اسنادی است که در نرمافزارهای GIS و EXCEL، تحلیل کیفی شدهاند. نتایج نشان دادند توزیع ظرفیتهای جمعیتی و فرصتهای اشتغال بین طبقات شهری، نامتعادل و در جهت خلاف توازن منطقهای در جریان است. معدود شهرهای بزرگ و میانی (9 درصد شهرها)، 68 درصد جمعیت و شبکه شهرهای کوچک و روستا- شهرها که 91 درصد نقاط شهری را تشکیل میدهند، تنها 32 درصد جمعیت شهرنشین را در خود اسکان دادهاند. ساختار فضایی اشتغال شهری نیز با عدمتعادل مواجه است؛ در نتیجه، نظام شهرنشینی منطقه، با حداکثر تمرکز جمعیت و فعالیت، زیرساختها و انواع ظرفیتهای اشتغال با تسلط بخش خدمات و صنعت در شهرهای بزرگ و میانی و در مقابل، حداکثر پراکندگی در بخش اعظم منطقه و شهرهای کوچک آن روبهرو است. اگرچه سیاستهای توسعه منطقهای، بر رویکرد شهرهای کوچک تأکید دارد، اما تحولات شهرنشینی منطقه برخلاف سیاستهای فوق، موجب تمرکزگرایی و سلطه سطوح بالای نظام شهری میشود و به نقش شهرهای کوچک در کاهش نابرابری و ایجاد توسعه و توازن منطقهای، کمتر توجه شده است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |