در سالهای اخیر، نظام عرضه و تقاضا در حوزه گردشگری، تغییر شگرفی داشته است. این تغییر، در سطح جدیدی از اقتصاد خود را نشان میدهد که توسط پین و گیلمور (1999) تحت عنوان «اقتصاد تجربه» مطرح شده است. بر اساس نظر پین و گیلمور، اقتصاد تجربه آخرین سطح از توالی و پیشرفت اقتصاد تجربه بوده که سطح تکاملیافتهتر از مواد خام (در اقتصاد کشاورزی)، کالاها (در اقتصاد صنعتی) و خدمات (در اقتصاد خدمات) است.
مصرفکننده در اقتصاد تجربه، کاربر یا مشتری میباشد و به عنوان میهمان شناخته میشود. محصول قابل عرضه نیز ترکیبی از کالاها و خدمات و تجربیات است که بر مبنای ایجاد ارزش برای میهمان میباشد.
پین و گیلمور در مدل 4E بر اساس دو جنبه میزان مشارکتپذیری (فعال/ غیرفعال) و میزان برقراری ارتباط میهمان با محیط (جذب/ غرق شدن)، چهار بُعد سرگرمی، آموزشی، زیباییشناختی و رهایی را تعریف کردند.
با توجه به اهمیت گردشگری کودکان و نوجوانان و ناشناخته بودن این مقوله در منابع و مطالعات دانشگاهی گردشگری ایران، پژوهشگر بر آن شد تا نمونه موردی این تحقیق را براساس مدل 4E در فضای ادراک ذهنی نوجوانان بررسی کند.
دادههای این تحقیق، با استفاده از روشهای کتابخانهای جهت ایجاد چارچوب نظری و میدانی و با استفاده از ابزارهای مشاهده، مصاحبه (با 25 تن از صاحبنظران و فعالان عرصه سفر کودکان) و تنظیم پرسشنامه بر اساس طیف بوگاردوس، گردآوری شدند. جامعه آماری این پژوهش 560 تن از دانشآموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان شهر تهران بودند. دستهبندی و تجزیه و تحلیل دادهها با بهرهگیری از نرمافزارهای SPSS و Excel صورت پذیرفت.
یافتهها حاکی از آن است که دانشآموزان، گرایش زیادی به غرق کامل در طبیعت دارند و در بافتهای تاریخی، گرایش به بُعد زیباییشناختی حاکم است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |