سازمانها، سالانه مبالغ سنگینی را به منظور بهبود عملکرد کارکنان خود در زمینه آموزش و یادگیری، سرمایهگذاری میکنند. با وجود توجه بسیار زیاد، به آموزش و برنامههای آموزشی، مطالعات انجامشده، حاکی از آن هستند که بسیاری از این برنامهها، اثربخشی لازم را از حیث انتقال یادگیری ندارند و انتقال مهارتهای آموختهشده به محیط کار به عنوان یکی از مهمترین شاخصهای اثربخشی برنامههای آموزشی، به میزان بسیار اندکی صورت گرفته و نرخ بازگشت سرمایه حاصلشده برای آنها بسیار کم میباشد. لذا آگاهی از عوامل زمینهساز یا مانع انتقال آموختهها به محیط کاری و به تبع آن، بازگشت سرمایه در منابع انسانی، برای سازمانها بهویژه بانکها و شهرداریها بسیار حائز اهمیت است. از این رو، در این پژوهش، به بررسی مدلها و پژوهشهای موجود در خصوص انتقال یادگیری، پرداخته شد و یک الگوی اثربخش انتقال یادگیری در راستای بازگشت سرمایه در توسعه منابع انسانی با تأکید بر مدیریت شهری، ارائه گردید. نتایج پژوهش نشان داد که عمدهترین عوامل انتقال آموختهها از محیط آموزشی به محیط کار شامل عوامل فردی و سازمانی میباشد. عوامل فردی، عواملی هستند که بر کاربرد دانش و مهارت کسبشده از محیط آموزشی در محیط کار، تأثیر میگذارند و شامل: انگیزش، نگرش، خودکارآمدی و ویژگیهای شخصیتی میباشد. همچنین عوامل سازمانی، عواملی هستند که مربوط به محیط کاری هستند و انتقال یادگیری و کاربرد آنچه در دورههای آموزشی آموخته میشوند را تحت تأثیر قرار میدهند و شامل: فرصت کاربرد، حمایت، پاسخگویی، کارراهه، جو سازمانی و پیامدهای فردی میباشد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |