اشتغال و دستیابی افراد به شغل مورد نظر، از اساسیترین نیازهای جامعه محسوب میشود و بیکاری به عنوان پدیده مخرب اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، از جمله مهمترین دغدغههای خطمشیگذاران و برنامهریزان کشورهای مختلف و یکی از شاخصهای اصلی توسعهیافتگی جوامع است و در اکثر کشورها، راهکار تحقق آن از طریق تأمین زیرساختهای مورد نیاز برای راهاندازی و اداره کسبوکارهای کوچک و متوسط، پیگیری میگردد. با توجه به اهمیت کسبوکارهای کوچک و متوسط در فرایند رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها و توجه ویژه برنامهریزان و سیاستگذاران توسعه به این مقوله مهم، ضرورت دارد سیاستگذاران، نسبت به اتخاذ خطمشیهای مناسب برای رشد و توسعه کسبوکارهای کوچک و متوسط، اقدام نمایند. این در حالی است که خطمشیگذاری کسبوکارهای فوق، از جنبه تئوریک، نیاز به مبنایی دقیق دارد تا بتواند به ایجاد اقتصاد کارآفرینانه با کارآفرینان بیشتر و دستیابی به هدفهای تعیین شده در کشور، کمک نماید. بر این اساس، این پژوهش با هدف طراحی مدل خطمشیگذاری در توسعه کسبوکارهای کوچک و متوسط، با تأکید بر نوآوری و بهرهگیری از دانش و تجربیات داخلی و بینالمللی در جهت بهبود فرایند سیاستگذاری توسعه کسبوکارهای کوچک و متوسط و نتایج ارزشمند متعدد آن به ویژه در خصوص کمک به اشتغال و کاهش نرخ بیکاری کشور انجام شده است. در این مقاله سعی شده با توجه به تحقیقات پیشین و مطالعات اسنادی، چارچوب پایه مناسبی برای این تحقیق ایجاد شود. سپس براساس چارچوب اولیه، به بررسی عمیق و واکاوی مطالعه موردی و با استفاده از ابزار مصاحبه و مطالعه اسناد و مدارک به استخراج الگوی مفهومی پرداخته شد. برای تجزیهوتحلیل دادههای مستخرج از مصاحبهها، از کدگذاری باز و محوری، استفاده شد. در نهایت الگوی حاصل در چهار بعد عوامل مؤثر بر توسعه کسبوکار، خطمشیهای توسعه، نهادهای خطمشیگذاری و عملکرد کسبوکارهای کوچک و متوسط، ترسیم شد.